سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ |۲۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 26, 2024
آیت الله فاضل لنکرانی

حوزه/ رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) گفت: در مسائل اقتصادی انتقاد داریم انتقاد صریح کنیم، اگر کم‌کاری است صریح بگوئیم، ولی نباید در این انتقادات اهداف سیاسی و جناحی دنبال شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی در درس خارج اصول خود پیرامون سخنانی در مورد نقد ائمه اطهار(ع)، اظهار داشت: این روزها در کلمات ریاست محترم جمهوری سخنی به این مضمون مطرح و منتشر شده که همه‌ی ما قابل نقد هستیم و باید انتقاد شویم. بعد مع الأسف این تعبیر را نسبت به معصومین(ع) توسعه و سرایت داده‌اند و باز تأسف بیشتر اینکه نسبت به وجود مبارک پیامبر اکرم(ص)، آن هم با استدلال به روایات این معنا را مطرح کرده‌اند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: ائمه معصومین(ع) قابل نقد نیستند و سخنان رئیس جمهور در خصوص قابل نقد بودن ائمه معصومین(ع) و رسول اکرم(ص) براساس ظاهر کلام، یک مطلب ناصحیح و غلط است.

آیت الله فاضل لنکرانی با اشاره به سخنان رئیس جمهور در خصوص قابل نقد بودن ائمه معصومین(ع) و رسول اکرم(ص) اظهار کرد: ممکن است مقصود اصلی رئیس جمهور معنای دیگری باشد، اما ظاهر کلام یک مطلب ناصحیح و غلط است.

وی ادامه داد: در اینکه مقصود اصلی ایشان چیست؟ آیا همین ظاهر کلام است یا نه؟ ما فعلا مطلبی نداریم. ممکن است مقصود اصلی‌شان معنای دیگری باشد، اما ظاهر کلام ایشان مطلبی کاملاً باطل و ناصحیح است. مسئله‌ی عصمت انبیاء که بالاترین درجه‌ی آن متعلق به پیامبر اکرم(ص) است و همچنین عصمت ائمه معصومین(ع) با آیات متعدد از قرآن کریم استفاده و اثبات می‌شود.

آیت الله فاضل لنکرانی بیان داشت: از جمله این آیه معروف که همه‌ی مردم انقلابی ما با آن آشنا هستند؛ أعوذ بالله من الشیطان الرجیم «أَطیعُوا اللهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم».

وی ادامه داد: به تصریح مفسران شیعه و سنی، خصوصاً فخر رازی که می‌گوید چون خدای تبارک و تعالی وجوب اطاعت رسول و اولو الامر را در کنار وجوب اطاعت خود قرار داده، همان طور که وجوب اطاعت خدای تبارک و تعالی مطلق است، وجوب اطاعت رسول و اطاعت اولوا الامر هم مطلق است. کسی هم که وجوب اطاعت مطلقه دارد، بالضروره باید معصوم از خطا و گناه (هر دو) باشد، نمی‌شود بگوئیم فقط دلیل داریم که اینها گناه نکردند، خیر، باید از هر دو جهت معصوم باشند هم از خطا و هم از گناه.

رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) گفت: البته فخر رازی در معنای اولوالامر به مخمصه‌ می‌افتد چون اگر آن را به حکّام مسلمین تعریف کند که بسیاری از آنها اهل ظلم و فسق و فجور و اشتباه بودند، لذا آن را به اهل حل و عقد معنا کرده و به زعم خودش فکر می‌کند اهل حل و عقد اشتباه نمی‌کنند. در حالی که آن‌ها هم مسلّم اشتباه می‌کنند. اینطور نیست که بگوئیم اهل حل و عقد اشتباه نمی‌کنند.

وی اظهارداشت: ولی شیعه اولوالامر را ائمه معصومین(علیهم السلام) می‌داند که مصادیق آن محدود و معین است. لذا ما بالصراحه می‌گوئیم ائمه، معصوم هستند و این یک مسئله‌ی قرآنی خیلی روشن است، عرض ما این است به همان ملاکی که در مورد خدای تبارک و تعالی، مسئله نقد متصور نیست، اگر گفته شود خدا را می‌شود نقد کرد، آن خدا دیگر خدا نیست، به ملاک اینکه پیامبر و ائمه هم حجّت الهی‌اند و لزوم اطاعت مطلقه دارند، اینها هم قابل نقد نیستند.

آیت الله فاضل لنکرانی بیان داشت: انتقاد در جایی است که امکان خطا و اشتباه وجود داشته باشد. در مورد اینها تصور خطا، اشتباه است، البته در بحث عصمت یکی از بحث‌های بسیار مهم، مبحث علم ائمه(علیهم السلام) است که آیات قرآن، دلالت بر نه علم نامحدود، بلکه یک علم وسیع فوق بشری برای ائمه می‌کند و این هم یکی از ادله‌ی خیلی روشن بر عصمت ائمه(علیهم السلام) است، لذا از نظر مبانی اعتقادی شیعه، نقد و انتقاد، نسبت به ائمه معنا ندارد. اگر بخواهد نقد شود دیگر امام نیست، اگر بخواهد نقد شود، حجّت خدای تبارک و تعالی نیست و لزوم اطاعت مطلقه ندارد. چون منتقد در مقام نقد می‌خواهد می‌گوید شما اشتباه می‌کنی و من نباید در این مطلب از تو اطاعت کنم، آنگاه اطاعت مطلقه امام از بین می‌رود.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یادآورشد: رئیس جمهور در صحبت‌هایشان به این جمله استشهاد کرده که گاهی اوقات پیامبر مطلبی را می‌فرمود بعد اصحاب سؤال می‌کردند «أمِن الله أم من رسوله»؟ اگر پیامبر می‌فرمودند از جانب خداست اینها دیگر اجازه نقد به خودشان نمی‌دادند، اما اگر پیامبر می‌فرمودند از جانب خودِ من هست، لعلّ که اجازه‌ی نقد داشتند، پس پیامبر اجازه‌ی نقد به خودش می‌داده، چنین کلامی از ایشان خیلی تعجب‌آور است. بالأخره ایشان هم در همین حوزه درس خوانده، پای درس بزرگان هم بوده، خوش استعداد هم هست، ولی مایه تعجب است که چطور این استدلال باطل را بیان می‌کند؟

وی خاطرنشان کرد: شما به تاریخ و روایات که مراجعه کنید این قضیه‌ی «أمن الله أم من رسوله»، فقط یک جا مطرح شده، هیچ جای تاریخ پیامبر نداریم که پیامبر مطلبی را فرموده باشند و بعد اصحاب این سؤال را کرده باشند؟ فقط در روز غدیر خم بعد از اینکه ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) را اعلام کردند به اصحاب فرمودند «سَلِّمُوا عَلَى عَلِیٍّ بِإِمْرَهِ الْمُؤْمِنِین»، تکلیفی بر عهده‌ی آنها قرار داد که به علی بن ابیطالب بگوئید «السلام علیک یا امیرالمؤمنین».

آیت الله فاضل لنکرانی ادامه داد: این مطلب برای خلیفه‌ی اول و دوم و جمعی دیگر سنگین بود که به علی بن ابیطالب بگویند «السلام علیک یا امیرالمؤمنین»، لذا این سؤال را مطرح کردند، البته از طرح این سؤال استفاده نمی‌شود که می‌خواستند مخالفت کنند، ممکن است توجیهش این باشد اگر از ناحیه‌ی خداست اهتمام بیشتری داشته باشند و سؤال برای اهمیت موضوع بوده، جوابی هم که پیامبر دادند خیلی عجیب است و آن این است که «من الله و من رسوله»، یعنی از مواردی است که هم فرض الله است و هم فرض النبی است، تکلیفی دو قبضه است.

وی بیان داشت: این سؤال برای این جهت بوده و إلا از کجا استفاده می‌شود اگر پیامبر می‌فرمود من می‌گویم، آنها بگویند پس ما بنشینیم با شما بحث کنیم ببینیم چرا؟! اصلاً چنین چیزی نبوده. وقتی افرادی شخصی را به عنوان نبی و رسول خاتم، به عنوان پیامبر قطعی و مسلم می‌دانستند، در مقام نقد او بر نمی‌آمدند.

عضو جامعه مدرسین گفت: بله، یک افرادی پیامبری پیامبر را قبول نداشتند، لذا خیلی مطالب بالاتر از این را هم گفته‌اند، ولی مؤمنین به پیامبر هیچ وقت در طول تاریخ در مقام نقد حضرت یا نقد ائمه برنیامده‌اند، البته سؤال بوده، مشورت بوده، پیامبر مجال می‌دادند، افراد عقول خودشان را به میدان بیاورند، امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمود اگر چیز حقی به ذهن‌تان می‌رسد آن را بیان کنید؛ «فَلَا تَکُفُّوا عَنْ مَقَالَهٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَهٍ بِعَدْلٍ فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ وَ لَا آمَنُ ذَلِکَ مِنْ فِعْلِی إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی‏». همین جمله را هم ایشان اوایل همین سال مطرح و استفاده‌ی دیگری از آن کرده بود که ما اشکال آن را نیز بیان کردیم.

آیت الله فاضل لنکرانی ادامه داد: به هرحال ائمه ما میدان را باز می‌گذاشتند تا افراد اظهار نظر کنند، اما این به معنای گشودن باب انتقاد بر آنان نبوده است. این جمله «فَإِنِّی لَسْتُ فِی نَفْسِی بِفَوْقِ أَنْ أُخْطِئَ» که در خطبه‌ی ۲۱۶ نهج البلاغه است. یعنی مثل قضیه حضرت یوسف است که فرمود «لَوْ لا أَنْ رَأى‏ بُرْهانَ رَبِّه»، اگر بالذات خودم باشم و خودم و شما از دیدگاه انسانی به من نگاه کنید، مسئله‌ی خطا وجود دارد، ولی می‌گوید «إِلَّا أَنْ یَکْفِیَ اللَّهُ مِنْ نَفْسِی مَا هُوَ أَمْلَکُ بِهِ مِنِّی»؛ اما خدا کفایت می‌کند. اصلاً در ذیل کلام حضرت، مسئله‌ی عصمت و همان «برهان رب» تصریح شده است.

وی خاطرنشان کرد: چند وقت پیش هم مطرح شد که امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ۹۲ فرموده است: «وَ اعْلَمُوا أَنِّی إِنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ وَ إِنْ تَرَکْتُمُونِی فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ وَ لَعَلِّی أَسْمَعُکُمْ وَ أَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیْتُمُوهُ أَمْرَکُمْ وَ أَنَا لَکُمْ وَزِیراً خَیْرٌ لَکُمْ مِنِّی أَمِیرا» و متأسفانه از آن استفاده کردند که رأی مردم در امامت و خلافت ائمه(علیهم السلام) دخالت دارد، در حالی که اینطور نیست.

استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: اولا: ابتدای عبارت این است که «وَ اعْلَمُوا أَنِّی إِنْ أَجَبْتُکُمْ رَکِبْتُ بِکُمْ مَا أَعْلَمُ»؛ حضرت فرمود من اگر حاکم شوم، فکر نکنید مثل خلفای گذشته عمل می‌کنم، خلفای گذشته در بسیاری از موارد، معیارشان قرآن و سنت پیامبر نبود، خودشان هم می‌گفتند ما در بعضی از جاها به غیر قرآن و سنت عمل می‌کنیم. خلفای گذشته برای تحکیم موقعیت خود، افراد غیر صالح را می‌آوردند و حاکم می‌کردند، امیرالمؤمنین(ع) فرمودند «وَ لَمْ أُصْغِ إِلَى قَوْلِ الْقَائِلِ وَ عَتْبِ الْعَاتِبِ» من این کارها را نمی‌کنم و گوش به حرف کسی نمی‌دهم و طبق آنچه می‌دانم عمل خواهم کرد.

وی بیان داشت: خود همین کلام ردّ بر این است که کسی بخواهد حضرت را نقد کند، چون می‌فرماید من خودم ملاک هستم، بعد می‌فرماید «وَ إِنْ تَرَکْتُمُونِی فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ»، اگر مرا رها کردید، و اطاعت از من نکردید که وظیفه‌ی اولیه شماست، موضوع منتفی می‌شود. وقتی هم امیرالمؤمنین به امامت پذیرفته نشود، دیگران از جهت ناحق بودن فرقی نمی‌کنند، همه‌شان ناحق می‌شوند. منتهی در این ناحق بودن هر کسی را اکثر مردم انتخاب کردند، حضرت می‌فرماید من هم صدای انتخاب شما را می‌‌شنوم، ولی این به معنای اقتدا نیست.

آیت الله فاضل لنکرانی گفت: حضرت نفرمودند هر کسی شما انتخاب کردید، من هم آن را قبول دارم، فرمود «وَ إِنْ تَرَکْتُمُونِی فَأَنَا کَأَحَدِکُمْ وَ لَعَلِّی أَسْمَعُکُمْ وَ أَطْوَعُکُمْ لِمَنْ وَلَّیْتُمُوهُ أَمْرَکُمْ»، تازه از «لعلّی» برمی‌آید شاید هم اگر حرف ناحساب بزند گوش نکنم، این مسئله در مبانی اعتقادی ما خیلی روشن است و باید هم بیان شود. ما در بیان مسائل دین، نباید ملاحظه اشخاص و افراد را کنیم، باید بینی و بین الله عمل کنیم و همین‌طور نباید در اینگونه قضایا به فکر زمین زدن کسی باشیم. اگر این باشد که اشکال به خود ما هزاران برابر بالاتر وارد است.

رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) افزود: مادام که یک دولتی مورد تأیید رهبری و همه مراکز قانونی نظام است، ما باید در همین مسیر عمل کنیم و چنانچه کسی به این فکر باشد که آن را زمین بزند و تخطئه کند، این برخلاف مبانی رهبری نظام است، ولی از عملکرد مسئولین و گفتارشان می‌توان انتقاد کرد.

وی تصریح کرد: در مسائل اقتصادی انتقاد داریم انتقاد صریح کنیم، اگر کم‌کاری است صریح بگوئیم، ولی نباید در این انتقادات اهداف سیاسی و جناحی دنبال شود. خصوصاً در مسائل اعتقادی، از حوزه باید حرف دین خالصانه بیرون برود، تا آن دانشگاهی‌ها و مردم نگویند این آقا چون مخالف یا موافق این مسئول است، این حرف را می‌زند.

استاد حوزه علمیه قم تاکید کرد: ما حتی زمانی که می‌خواهیم فرد یا سخنی را تأیید کنیم، به عنوان دین تأیید کنیم، تا جایگاه رفیع روحانیت محفوظ بماند، من اگر بگویم چون قرآن، روایات و ادله این را می‌گوید، من هم این حرف را محکم می‌زنم، حالا آن کسی که خلافش را می‌گوید در جناح من باشد یا نباشد! ما اصلاً‌ نباید خود را داخل در جناح‌ها قرار دهیم، تا وقتی این اشکال به گوش آن مسئول رسید، بگوید قبول دارم این ادله‌اش روشن است و حرفش را عوض کند.

وی خاطرنشان کرد: همین جا این خاطره را هم عرض کنم؛ دوره اول ریاست جمهوری آقای خاتمی بود. ایشان می‌خواست به دیدن مراجع قم بیاید. بعضی آقایان که حالا به رحمت خدا رفته‌اند چند روز قبلش خدمت والد ما(رضوان الله تعالی علیه) آمده و گفتند ایشان می‌خواهد به قم بیاید و من آمده‌ام پیش شما و یکی دو نفر دیگر که اُمت دارید(یعنی مقلدین زیادی دارید) و تقاضا کنم ایشان را نپذیرید.والد ما فرمودند به چه دلیل نپذیریم؟ مگر الآن مسئولیت ایشان قانونی نیست؟ مگر رهبری تنفیذ نکرده‌اند؟

آن آقا در جواب به ایشان گفت همین مقدار به شما بگویم همین روزها کار اینها تمام است! و برای شما خوب نیست ایشان را بپذیرید. باز ایشان پرسیدند شما از کجا خبر دارید کار اینها تمام است؟ آن آقا گفت از ناحیه‌ی مقدسه به من خبر داده شده، ایشان فرمودند این برای شماست و برای من چنین اطمینانی نیست و من حتماً ایشان را می‌پذیرم منتهی به کار ایشان اشکال داریم و اشکالات را به ایشان می‌گوئیم، بگذارید اینها بیایند تا اشکالات را به آنها بگوئیم و بعداً به ما نگویند که شما ما را نپذیرفتید و اشکالات را نگفتید.

مقصودم این قسمت است آقای خاتمی که آمد والد ما فرمودند: یک منبری را یک دهه یک جا دعوتش کرده بودند، او هم بحث فلسفی و اعتقادی بدا را شروع کرده بود که آیا بدا حقیقتاً برای خداوند مثل بدایی است که برای بشر است یا ابداع است؟ نُه شب این بحث را مطرح کرد که بدا یعنی چه؟ شب دهم یکی از پامنبری‌ها رفت به او گفت نُه شب راجع به بَدا حرف زدی امشب راجع به خوب‌ها حرف بزن، بعد آقا فرمودند: آقای خاتمی مردم کلمات را آنطوری که در ذهن من و شماست به این زودی منتقل نمی‌شوند. شما در صحبتهایت می‌گوئی آزادی، جوانی هم که در این مملکت است می‌گوید وقتی یک رئیس جمهور می‌گوید آزادی یعنی آزادی مطلق، آزادی از همه چیز! شما بگو آزادی در چارچوب اسلام، این قید را بیاور. ایشان هم با کمال ادب گفت آقا چشم، البته منظور من از آزادی روشن است که بی‌بند و باری نیست، فرمود روشن است ولی مثل همان قضیه‌ی بدا می شود، شما بگو آزادی در چارچوب اسلام. من بعد از آن مراقبت کردم، حالا کاری به سایر جهات و قضایای دیگر ندارم، ولی دیدم این جهت را رعایت می‌کند.

آیت الله فاضل لنکرانی اظهارداشت: ما باید از حوزه طوری حرف بزنیم که وقتی به گوش ایشان هم رسید بگویند بله یک عالم، یک مدرس، یک استاد حوزه، آن هم به‌جهت دفاع از شیعه می‌خواهد این فکر باطل در ذهن دانشجویان ما نیاید. به من خبر دادند یک آقایی در فضای مجازی گفته دلالت قرآن فقط نسبت به عصمت از گناه است و انبیاء و ائمه عصمت از خطا ندارند! این حرف تزلزل در افکار اعتقادی مردم ایجاد می‌کند، خصوصاً در دانشگاه‌ها، ما وظیفه داریم کلام دین را برای مردم بیان کنیم. علی ای حال امیدواریم که این مطلب به گوش ایشان برسد و ایشان هم این مطلب را اصلاح کند.

انتهای پیام   313/17

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha